احکام/11
ولايت حاكم (مجتهد جامع الشرايط) بر كودك
1- كودكى كه پدر يا جد پدرى و قيمى كه از طرف آنها مشخص شده باشد را ندارد , ولى شرعى او مجتهدجامع الشرايط است , يا كسى كه مجتهد او را قيم قرار داده است .(1)
2- اگر پدر يا جد پدرى براى كودك قيم تعيين كند, حاكم شرع ولايتى بر كودك ندارد.(2)
3- بر حاكم شرع واجب نيست در چگونگى ولايت پدر و جد پدرى تجسس كند.(3)
4- اگر خيانت پدر وجد پدرى براى حاكم شرع ظاهر شود, بايد آنها را عزل كرده و از تصرفشان در اموال كودك جلوگيرى كند.(4)
5- اگر وصيت كننده شخصى را در جهت خاصى قيم كودكان قرار دهد ـ مثلاً در امور تحصيلى آنان ـ بقيه اموركودكان بايد به دست حاكم شرع انجام گيرد.(5)
6- اگرميت داراى كودكان يتيمى باشد, چنانچه براى اداى دين وتقسيم اموال باقيماندهء او ولى شرعى موجودنباشد, بايد به حاكم شرع رجوع شود.(6)
7- اگر كسى بخواهد كودكى را كه ولى ندارد براى كارى اجير كند بايد از حاكم شرع اجازه بگيرد.(7)
8- پرداخت زكات غلات كودكى كه ولى ندارد بر عهدهء حاكم شرع است .(8)
9- جايز نيست حاكم شرع براى پس از مرگ خود جهت ولايت بر يتيمان وصى تعيين كند .(9)
10- پس ازمرگ حاكم شرع , ولايت كودك به حاكم شرع پس از او مى رسد .(10)
11- كسى كه از طرف مجتهد , اذن تصرف در اموال و كارهاى كودكان را دارد , يا به عنوان ولى و قيم آنان منصوب شده و يا از ناحيهء او وكيل شده است با مرگ مجتهد تمام اختياراتش نسبت به كودك از او سلب مى شود.(11)
1- منهاج , ج 2 ص 25 م 84ـ مجمع , ج 3 ص 23 م 6و 7و ج 2 ص 150 م 410ـ منهاج , ج 2 ص م 847ـ تحرير , ج 2 ص 13, م 5 عروه , ج 2 ص 888 م 11
2- تحرير , ج 2 ص 105, م 54
3- تحرير , ج 2 ص 13, م 6
4- مجمع , ج 3 ص 23 م 8 تحرير , ج 2 ص 514 م 18
5- تحرير , ج 2 ص 106, م 56
6- مجمع , ج 1 115 م 126
7- ت .خ , ص 373 م 2184ـ ت . گ , ص 372 م 2174
8- عروه , ج 2 ص 265 م 1
9- عروه , ج 2 ص 888 م 11 منهاج , ج 2 ص 229 م 996
10- عروه , ج 2 ص 888 م 11 منهاج , ج 2 ص 229 م 996
11- منهاج , ج 1 ص 11 م 25