امام على(ع)و تربيت فرزند
امام على(ع)و تربيت فرزند(4)
على همتبنارى
نقش آفرينان در تربيت فرزند
مادر خانواده كه ركن ديگر خانواده است همانند پدر نقش عمدهاىدر تربيت فرزندان دارد، مادر علاوه بر اينكه از عوامل تاثيرگذار وراثتى به حساب مىآيد از حيث تاثير محيطى نيز نقش تعيينكنندهاى دارد زيرا به عنوان ركن ديگر خانواده همانند پدر درتامين فضاى عاطفى و ايجاد محيط امن و آرام براى فرزندان موثراست و از اين مهمتر نقش بسيار تعيين كننده او از هنگام انعقادنطفه تا رسيدن به سن آموزش و رفتن به مدرسه است كه در مقايسهبا نقش پدر در اين مقطع بسيار با اهميتتر است زيرا در دورانجنينى مادر مستقيمترين نقش را دارا است و پس از او نيز به خصوصدر سالهاى اوليه نقش مادر برجستهتر است و اين تاثير به ويژهدر دو سال شيرخوارگى به اوج مىرسد چرا كه شير مادر به عنوانمهمترين منبع تغذيه كودك، علاوه بر تاثير اساسى در تامينسلامتى كودك مىتواند در شكل گيرى روانى و اخلاقى او نيز موثرباشد از اينرو در سيره تربيتى معصومين(عليهم السلام) به خصوصامام على(ع)بر نقش و اهميتشير مادر و نيز انتخاب دايه شايستهبسيار تاكيد شده است.
على(ع)فرموده است: «انظروا من ترضعاولادكم فان الولد يشبعليه» ; نگاه كنيد كدام زن به فرزند شماشير مىدهد، زيرا فرزند بر آن رشد مىكند.»
و در حديث ديگر
مىفرمايد «همچنان كه براى ازدواج همسر انتخاب مىكنيد براى شيردادن به فرزندانتان نيز دايه انتخاب نماييد زيرا شير سرنوشت راتغيير مىدهد.»
علاوه براينكه حضرت بر انتخاب دايه و تاثير شيرتاكيد نمودهاند از شير دادن چند دسته زنان به فرزندان منعنمودهاند و از آن جمله مىتوان به زنان كودن، نادان، ديوانه،فاحشه و بدكار اشاره نمود; آن حضرت فرمودهاند: «از دادن شيرزنان فاحشه و ديوانه به فرزندانتان بپرهيزيد زيرا شير تاثيرمىگذارد.» و در سخن ديگرى فرمودند: «از زنان كودن و نادانطلب شير براى فرزندانتان ننماييد زيرا شير بر سرنوشت غلبهمىكند.»
ب)دوستان:
دوستان و همسالان از مهمترين عوامل تاثير گذار بر تربيتفرزندان به حساب مىآيند; فرزندان به خصوص در دوران جوانى گرايشزيادى به دوستان دارند و فرصت زيادى را به همنشينى با آناناختصاص مىدهندو همين همنشينى و رفاقت زمينه تاثير پذيرى آناناز يكديگر را فراهم مىسازد.
على(ع)در سيره تربيتى
خود توجه ويژهاى به نقش تربيتى دوستان معطوف داشتهاند و ضمنبيان آثار مثبت و منفى دوستان، فرزندان خود را به همنشينى ورفاقتبا دوستان صالح و شايسته توصيه مىنمودند.
آن حضرت خطاببه فرزندش امام حسن(ع)فرمودند: «قبل از پرسش از راه ومسير(درمسافرت)از(اخلاق و خصوصيات) رفيق و همراهت پرسش نما.»
همچنين در توصيه به محمدبن حنفيه فرمودهاست: «فرزندم!...
ازبهترين بهره انسان دوست و همنشين صالح است، با نيكوكارانهمنشين شو تا از آنان باشى و از بدكاران و اهل شر و كسانىكه بهواسطه كارهاى باطل و سخنان مهيج و ساختگى تو را از ياد خدا ومرگ باز مىدارند دورى كن، تااز آنان نباشى...»
على(ع)علاوه براينكه فرزندان خود را به دوستى با نيكوكاران سفارش و از دوستىباناصالحان برحذرمىداشته، مصاديق و نمونههايى از دوستان ناصالحرانيز معرفى مىنمود تا اينكه فرزندان با آگاهى بيشتر و بينشىوسيعتر به انتخاب دوستان بپردازند. آن حضرت در موعظهاى بهفرزندش حسن(ع)او را از همنشينى با افراد نادان و كودن، بخيل،تبهكار و دروغگو برحذر داشتهاند: «...فرزندم! از دوستى نادانبپرهيز زيرا او آنچه را سختبدان نيازمندى از تو دريغ دارد واز دوستى تبهكار بپرهيز كه به اندك بهايى تو را بفروشد و ازدوستى دروغگو بپرهيز كه او سرابى ماند كه دور را به تو نزديك ونزديك را به تو دور مىكند.»
نكته اين است كه والدين به ويژهپدر نقش مهمى در دوستيابى شايسته براى فرزندانشان دارندعلى(ع)در ديدگاهى بلند و ظريف غير مستقيم راهكارى جالب توجه دراين زمينه ارائه دادهاند، و آن اينكه والدين با افراد صالح وشايسته كه فرزندان صالح و شايسته دارند، رابطهدوستى و همنشينىپيدا نمايند تا در پرتو ارتباط والدين، فرزندان نيز با هم دوستو همنشين گردند،
آن حضرت فرمودهاند: «موده الاباء قرابهبينالابناء...; دوستى پدران سبب نزديكى فرزندان به هممىگردد...» و از حديث ديگرى از آن حضرت معلوم مىشود دوستىوالدين چنان در ارتباط فرزندان موثر است كه به منزله رابطهنسبى و خويشاوندى بين آنان به حساب مىآيد.
ج)انجمنها و گروهها:
انجمنها، گروهها و تشكلها نيز يكى از عوامل محيطى موثر برتربيت فرزندان است، فرزندان، هنگامى كه به گروه يا تشكلى تعلقگيرند و در مجالس و محافل آنان شركت نمايند تحت تاثير ويژگيهاو رفتارهاى آن گروه و تشكل قرار مىگيرند و چنان چه آن تشكل، ازمجموعه افراد نيك تشكيل يافته باشد بر فرزند تاثير مثبت و اگراز ناصالحان تكون يافته باشد تاثير منفى در او خواهدگذاشت،على(ع)در وصيتبه امام حسن(ع)فرمود: «قارن اهل الخير منهم وباين اهل الشر تبنعنهم; با گروه خوبان و نيكوكاران همنشين شوتا از آنان باشى و از گروه بدان و شرور دور باش تا از آناننباشى.» همچنين در حديث ديگر فرزندش را از حضور در مجالس ومحافل نامطمئن و در مظان بدى بر حذر داشته است
آن حضرت در وصيتبه فرزندش امام حسن(ع)فرمودهاند: «اياك و مواطن التهمه والمجلس المظنون به السوء لان قرين السوء يغير جليسه; از حضور درمحلهاى تهمتزا و مجلسى كه گمان بدى در آن مىرود بپرهيز، چونهمنشين بد، همنشين خود را دگرگون مىكند.»
د)علماء و دانشمندان:
از ديگر عوامل تاثير گذار در تربيت فرزندان، قشر عالم ودانشمندان هستند، علما و دانشمندان غالبابه خاطر برخوردارى ازفضايل علمى و عملى تاثير شگرفى در ديگران بخصوص شاگردان خوددارند و بخصوص اگر عالم دينى و وارسته باشند همنشينى و ارتباطبا آنان در تهذيب نفس و الگوپذيرى اخلاقى تاثير فراوانى خواهدداشت، فرزندان در پرتو ارتباط با چنين قشرى از جامعه كسب بزرگىو شرافتخواهند نمود. اميرمومنان(ع)در وصيتبه فرزندش امامحسين(ع) فرمودهاند: «...من خالط العلماء وقر و من خالط الانذالحقر...; فرزندم! كسى كه با علماء و دانشمندان رفت و آمد داشتهباشد از آنان كسب بزرگى نمايد و كسى كه با افراد پست ارتباطداشته باشد پست و حقير گردد...»
ه)همسايگان:
همسايگان نيز يكى از عوامل تاثير گذار محيطى به حسابمىآيند، آنها به دليل ارتباط زياد كه به طور طبيعى وجود دارددر يكديگر تاثير مىگذارند و در اين ميان تاثير فرزندان بريكديگر و ارتباط آنها با هم به خصوص اگر همسال و همجنس باشندچشمگيرتر است در سيره تربيتى امامعلى(ع)به دليل تاثير زيادتربيتى همسايگان بر يكديگر، اين عامل مورد توجه واقع گرديد وسفارش شده انسان قبل از انتخاب محل زندگى از همسايگان و وضعيتاخلاقى آنان تحقيق كند. آن حضرت خطاب به فرزندش امامحسن(ع)فرمود: «...سل عن الرفيق قبل الطريق و عن الجار قبلالدار; فرزندم...! قبل از طى طريق سفر از وضعيت رفيق و همسفرتسوال كن و قبل از انتخاب خانه درباره همسايه(وضعيت اخلاقىآنان) پرسش نما.»
خلاصه و نتيجه گيرى
در اين مقاله از چهار مبحثسخن به ميان آمد و در مبحث اولابتداء به اهميت تربيت فرزندان از ديدگاه امامعلى(ع) اشارهگرديد سپس به ضرورت تسريع در آن پرداخته شد و آنگاه به هدفنهايى از تربيت فرزند كه همانا مطيع شدن آنها براى خداوند استاشاره شد، در مبحث دوم ابعادگوناگون تربيت انسان و انواع آنمورد بحث قرار گرفت و از تربيت دينى، اخلاقى، اجتماعى و جسمانىسخن به ميان آمد و ديدگاههاى آن حضرت درباره هر يك بيان گرديد،در مبحثسوم شيوههاى تربيتى در سيره وكلام امامعلى(ع)مورد بررسىقرار گرفت و به چهار شيوه آن حضرت از جمله شيوه محبت، شيوهاحترام به شخصيت فرزند، شيوه تشويق و تنبيه و شيوه الگويىاشاره گرديد و براى هريك نمونههايى از سيره عملى آن حضرت بيانگرديد و در مبحث چهارم از عوامل تربيتسخن به ميان آمد و اينعوامل به دو دسته، عوامل وراثتى و محيطى تقسيم گرديد و در بخشمحيطى از عوامل مهم خانواده، عامل دوستان، عامل گروهها وتشكلها، عامل قشر خاص علماء و دانشمندان و عامل همسايگان يادشده است. از بررسى سيره و ديدگاههاى تربيتى امام على(ع)بهمقدارى كه در اين مقاله آمده نتايج زير قابل ارائه است:
1- در سيره تربيتى امام على(ع)همه عناصر يك نظام تربيتى جامعارائه شده است. چرا كه هم از اهميت و ضرورت تربيت و هم ابعادگوناگون آن و هم از اهداف، شيوهها و عوامل موثر در تربيتسخنبه ميان آمده است و اين حكايت از جامعيت نظام تربيتى آن حضرتدارد.
2- از آنجا كه در سيره تربيتى آن حضرت هدف نهايى از تربيتفرزندان اطاعت از خداوند و رسيدن به مقام عبوديت است در نتيجهدر توجه به ابعاد تربيتى يكسان نگريسته نشده و بلكه در سيرهتربيتى ايشان بعد دينى و اخلاقى بيش از ساير ابعاد مورد توجهواقع گرديده است، چرا كه عمدتادر پرتو تربيت اين دو بعد است كهانسان به آن هدف نايل مىشود و ساير ابعاد عمدتاوسيله و ابزاربراى تربيتبهتر اين دو بعد است، درحالى كه در تربيت غير اسلامىو غربى چون هدف عمدتاتربيتشهروند خوب و رسيدن به رفاه مادىاست تربيت دينى و اخلاقى نه تنها در اولويت نيست كه از سايرابعاد كمتر مورد توجه قرار مىگيرد.
3- على(ع)در بخش تربيت دينى مساله مراحل تربيت را به خوبىمورد توجه قرار دادهاند و به ويژه در دوره كودكى تواناييها وظرفيت كودك را كاملا رعايت نمودهاند و از اين رو در مساله نمازكه از بارزترين نمودهاى تربيت دينى است تا قبل از سن دهسالگى(سن تمييز)فقط سفارش به تعليم و آموزش نماز و زمينهسازىبراى اقامه آن درسنين بعد نمودهاند اما از ده سالگى به بعد براقامه نماز فرزندان تاكيد نمودهاند، همچنين در آشنا نمودنكودكان به علوم اهلبيت(عليهم السلام)و عقايد حقه در روايت تعبيربه «ما ينفعهم» شده كه دلالت دارد در دوره كودكى، فرزنداناستعداد فراگيرى و تعليم همه آنها را ندارند; علاوه بر اينها آنحضرت، در سخنى كوتاه و عميق به شيوه رفتار با كودكان در ايندوره اشاره نمودهاند و فرمودهاند: «من كان له ولد صبا» ; هركه فرزند كودك دارد بايد كودكانه با او رفتار نمايد. و همهاينها حكايت از توجه عميق آن حضرت به مراحل رشد و تربيتفرزندان دارد.
4- از آنچه در اين مقاله آمده معلوم گرديد كه از ديدگاهامامعلى(ع)و در سيرهتربيتى آن حضرت خانواده مهمترين و اساسىترين نقش را داراست ودر مقايسه با ساير عوامل از تاثير بيشترى برخوردار است و اينبدان دليل است كه اولا در تاثير عامل وراثتى فقط عامل خانوادهموثر است و ساير عوامل محيطى نقشى ندارند; ثانيا فرزندان تاپيش از بلوغ در مجموع بيشترين بخش عمرشان در كانون خانوادهوتحت نظارت آنان سپرى مىشود; ثالثا نقش الگويى والدين به ويژهدر تربيت اخلاقى بسيار چشمگير و اساسى است و رابعا خانواده تنهاخود عامل تاثيرگذارى محيطى در تربيت فرزندان است كه زمينه سازساير عوامل محيطى است، چرا كه از طريق ارتباطات اجتماعى زمينهدوستيابى شايسته را براى فرزندان فراهم مىنمايند، و اينخانواده است كه محله مناسب، همسايه لايق، مدرسه مطلوب و... رابراى فرزندان فراهم مىنمايند، همچنين معلوم گرديد كه نقش پدربه خصوص در زمينهسازى ساير عوامل محيطى برجستهتر از مادر بودهو در مقابل در دوران جنينى و سالهاى اول تولد نقش مستقيم مادربرجستهتر از پدر است ولى در مجموع وظيفه و مسووليت پدر در قبالتربيت فرزندان سنگينتر و بيشتر از مادر است و به همين خاطرعلى(ع)در مواعظ و توصيهها بيشتر فرزندان پسر خود را مورد خطابقرار دادهاند ومسووليت آنهارا بيشتر تذكردادهاند.
5- پس از خانواده عامل دوستان و همسالان بيش از ديگر عواملمورد توجه حضرت واقع گرديد و اين به خاطر نقش مهم و مستقيمدوستان در تربيت فرزندان است، علاوه بر اين ساير عوامل مانندهمسايگان و انجمنها نيز به نحوى به عامل دوستان برمىگردد چونآنها نيز زمينه دوستيابى را فراهم مىنمايند.
6- در سيره تربيتى و ديدگاههاى حضرت على(ع)به نكاتى برمىخوريم كه به روشنى معلوم مىشود آن حضرت پيشرو در بسيارى ازنكات تربيتى بوده كه صاحب نظران امر تعليم و تربيت دنياى امروزبه خصوص صاحبنظران غربى سالهاى سال بعد و پس از آزمايشهاى مكرربدان رسيدهاند، براى نمونه بحث تاثير وراثت و محيط كه ازكهنترين مباحث تعليم و تربيت و روانشناسى است و بهنحو شايستهاىمورد توجه آن حضرت بوده است، همچنين بحث مراحل تربيت و رشدكودك و اصولا توجه به كودك و تربيت متناسب او كه عمدتا در قرننوزدهم و بيستم تحت عنوان روانشناسى رشد كودك مطرح گرديد بهنحو دقيق و ظريفى در سيره تربيتى آن حضرت مورد توجه واقع گرديداز همه مهمتر برخى تئوريهاى روانشناسى است كه از شاهكارهاىروانشناسان و صاحبنظران امر تربيتبه حساب مىآيد و سالها تاريخروانشناسى و علوم تربيتى را تحت تاثير قرار داده است درحالىكه اينها ريشه در سيره تربيتى آن حضرت دارند، در يا تئورىانعكاس مشروط ( Conditionet Reflx ) اشاره نمود كه عمدتا درروانشناسى ياد گيرى مطرح مىشوند، بر طبق اين تئورى اساسيادگيرى بر انعكاس مشروط قرار دارد كه بر اثر مجاورت و مشابهتدوشيىء با يكديگر امر يادگيرى آسانتر و بهتر صورت مىگيرد،تئورى فوق براى اولين بار توسط پاولف روسى مطرح گرديد و بعد ازآزمايشهاى مختلفى كه روى حيوان انجام داد نتيجه گرفت كهعكسالعمل طبيعى يك امر در شرايط خاصى به امر مجاور آن منتقلمىشود. با كمى دقت آشكار مىشود كه اين تئورى بهنحو جامعتر وفراگيرتر در سخنان على(ع)به عنوان يك شيوه تربيتى در بعد تربيتدينى مطرح شده است، بدين بيان كه حضرت على(ع)در حديثخود درارتباط با نشان دادن اهميت روز جمعه به عنوان روزى مقدس و بلكهعيد هفته فرمودهاند: «در روزهاى جمعه براى زن و فرزندان خودمقدارى ميوه تهيه كنيد تا آنان از جمعهها خاطره خوش داشتهباشند و از آن خوششان بيايد.» و اين سخن عميق و ظريف حضرتگرچه در خصوص روز جمعه مطرح گرديد اما در واقع حضرت يك شيوهمهم رابراى تربيت دينىارائه دادهاند و جمعه به عنوان مثال ونمونهاى از آن است.