نهج

امام على(ع)و تربيت فرزند

1389/11/16 18:30
نویسنده : امیر
1,074 بازدید
اشتراک گذاری

امام على(ع)و تربيت فرزند(4)

على همت‏بنارى

نقش آفرينان در تربيت فرزند

مادر خانواده كه ركن ديگر خانواده است همانند پدر نقش عمده‏اى‏در تربيت فرزندان دارد، مادر علاوه بر اينكه از عوامل تاثيرگذار وراثتى به حساب مى‏آيد از حيث تاثير محيطى نيز نقش تعيين‏كننده‏اى دارد زيرا به عنوان ركن ديگر خانواده همانند پدر درتامين فضاى عاطفى و ايجاد محيط امن و آرام براى فرزندان موثراست و از اين مهمتر نقش بسيار تعيين كننده او از هنگام انعقادنطفه تا رسيدن به سن آموزش و رفتن به مدرسه است كه در مقايسه‏با نقش پدر در اين مقطع بسيار با اهميت‏تر است زيرا در دوران‏جنينى مادر مستقيم‏ترين نقش را دارا است و پس از او نيز به خصوص‏در سالهاى اوليه نقش مادر برجسته‏تر است و اين تاثير به ويژه‏در دو سال شيرخوارگى به اوج مى‏رسد چرا كه شير مادر به عنوان‏مهمترين منبع تغذيه كودك، علاوه بر تاثير اساسى در تامين‏سلامتى كودك مى‏تواند در شكل گيرى روانى و اخلاقى او نيز موثرباشد از اينرو در سيره تربيتى معصومين(عليهم السلام) به خصوص‏امام على(ع)بر نقش و اهميت‏شير مادر و نيز انتخاب دايه شايسته‏بسيار تاكيد شده است.

على(ع)فرموده است: «انظروا من ترضع‏اولادكم فان الولد يشب‏عليه‏» ; نگاه كنيد كدام زن به فرزند شماشير مى‏دهد، زيرا فرزند بر آن رشد مى‏كند.»

و در حديث ديگر

مى‏فرمايد «همچنان كه براى ازدواج همسر انتخاب مى‏كنيد براى شيردادن به فرزندانتان نيز دايه انتخاب نماييد زيرا شير سرنوشت راتغيير مى‏دهد.»

علاوه براينكه حضرت بر انتخاب دايه و تاثير شيرتاكيد نموده‏اند از شير دادن چند دسته زنان به فرزندان منع‏نموده‏اند و از آن جمله مى‏توان به زنان كودن، نادان، ديوانه،فاحشه و بدكار اشاره نمود; آن حضرت فرموده‏اند: «از دادن شيرزنان فاحشه و ديوانه به فرزندانتان بپرهيزيد زيرا شير تاثيرمى‏گذارد.» و در سخن ديگرى فرمودند: «از زنان كودن و نادان‏طلب شير براى فرزندانتان ننماييد زيرا شير بر سرنوشت غلبه‏مى‏كند.»

ب)دوستان:

دوستان و همسالان از مهمترين عوامل تاثير گذار بر تربيت‏فرزندان به حساب مى‏آيند; فرزندان به خصوص در دوران جوانى گرايش‏زيادى به دوستان دارند و فرصت زيادى را به همنشينى با آنان‏اختصاص مى‏دهندو همين همنشينى و رفاقت زمينه تاثير پذيرى آنان‏از يكديگر را فراهم مى‏سازد.

على(ع)در سيره تربيتى

خود توجه ويژه‏اى به نقش تربيتى دوستان معطوف داشته‏اند و ضمن‏بيان آثار مثبت و منفى دوستان، فرزندان خود را به همنشينى ورفاقت‏با دوستان صالح و شايسته توصيه مى‏نمودند.

آن حضرت خطاب‏به فرزندش امام حسن(ع)فرمودند: «قبل از پرسش از راه ومسير(درمسافرت)از(اخلاق و خصوصيات) رفيق و همراهت پرسش نما.»

همچنين در توصيه به محمدبن حنفيه فرموده‏است: «فرزندم!...

ازبهترين بهره انسان دوست و همنشين صالح است، با نيكوكاران‏همنشين شو تا از آنان باشى و از بدكاران و اهل شر و كسانى‏كه به‏واسطه كارهاى باطل و سخنان مهيج و ساختگى تو را از ياد خدا ومرگ باز مى‏دارند دورى كن، تااز آنان نباشى...»

على(ع)علاوه براينكه فرزندان خود را به دوستى با نيكوكاران سفارش و از دوستى‏باناصالحان برحذرمى‏داشته، مصاديق و نمونه‏هايى از دوستان ناصالح‏رانيز معرفى مى‏نمود تا اينكه فرزندان با آگاهى بيشتر و بينشى‏وسيعتر به انتخاب دوستان بپردازند. آن حضرت در موعظه‏اى به‏فرزندش حسن(ع)او را از همنشينى با افراد نادان و كودن، بخيل،تبهكار و دروغگو برحذر داشته‏اند: «...فرزندم! از دوستى نادان‏بپرهيز زيرا او آنچه را سخت‏بدان نيازمندى از تو دريغ دارد واز دوستى تبهكار بپرهيز كه به اندك بهايى تو را بفروشد و ازدوستى دروغگو بپرهيز كه او سرابى ماند كه دور را به تو نزديك ونزديك را به تو دور مى‏كند.»

نكته اين است كه والدين به ويژه‏پدر نقش مهمى در دوست‏يابى شايسته براى فرزندانشان دارندعلى(ع)در ديدگاهى بلند و ظريف غير مستقيم راهكارى جالب توجه دراين زمينه ارائه داده‏اند، و آن اينكه والدين با افراد صالح وشايسته كه فرزندان صالح و شايسته دارند، رابطه‏دوستى و همنشينى‏پيدا نمايند تا در پرتو ارتباط والدين، فرزندان نيز با هم دوست‏و همنشين گردند،

آن حضرت فرموده‏اند: «موده الاباء قرابه‏بين‏الابناء...; دوستى پدران سبب نزديكى فرزندان به هم‏مى‏گردد...» و از حديث ديگرى از آن حضرت معلوم مى‏شود دوستى‏والدين چنان در ارتباط فرزندان موثر است كه به منزله رابطه‏نسبى و خويشاوندى بين آنان به حساب مى‏آيد.

ج)انجمنها و گروهها:

انجمنها، گروهها و تشكلها نيز يكى از عوامل محيطى موثر برتربيت فرزندان است، فرزندان، هنگامى كه به گروه يا تشكلى تعلق‏گيرند و در مجالس و محافل آنان شركت نمايند تحت تاثير ويژگيهاو رفتارهاى آن گروه و تشكل قرار مى‏گيرند و چنان چه آن تشكل، ازمجموعه افراد نيك تشكيل يافته باشد بر فرزند تاثير مثبت و اگراز ناصالحان تكون يافته باشد تاثير منفى در او خواهدگذاشت،على(ع)در وصيت‏به امام حسن(ع)فرمود: «قارن اهل الخير منهم وباين اهل الشر تبن‏عنهم; با گروه خوبان و نيكوكاران همنشين شوتا از آنان باشى و از گروه بدان و شرور دور باش تا از آنان‏نباشى.» همچنين در حديث ديگر فرزندش را از حضور در مجالس ومحافل نامطمئن و در مظان بدى بر حذر داشته است

آن حضرت در وصيت‏به فرزندش امام حسن(ع)فرموده‏اند: «اياك و مواطن التهمه والمجلس المظنون به السوء لان قرين السوء يغير جليسه; از حضور درمحلهاى تهمت‏زا و مجلسى كه گمان بدى در آن مى‏رود بپرهيز، چون‏همنشين بد، همنشين خود را دگرگون مى‏كند.»

د)علماء و دانشمندان:

از ديگر عوامل تاثير گذار در تربيت فرزندان، قشر عالم ودانشمندان هستند، علما و دانشمندان غالبابه خاطر برخوردارى ازفضايل علمى و عملى تاثير شگرفى در ديگران بخصوص شاگردان خوددارند و بخصوص اگر عالم دينى و وارسته باشند همنشينى و ارتباطبا آنان در تهذيب نفس و الگوپذيرى اخلاقى تاثير فراوانى خواهدداشت، فرزندان در پرتو ارتباط با چنين قشرى از جامعه كسب بزرگى‏و شرافت‏خواهند نمود. اميرمومنان(ع)در وصيت‏به فرزندش امام‏حسين(ع) فرموده‏اند: «...من خالط العلماء وقر و من خالط الانذال‏حقر...; فرزندم! كسى كه با علماء و دانشمندان رفت و آمد داشته‏باشد از آنان كسب بزرگى نمايد و كسى كه با افراد پست ارتباطداشته باشد پست و حقير گردد...»

ه)همسايگان:

همسايگان نيز يكى از عوامل تاثير گذار محيطى به حساب‏مى‏آيند، آنها به دليل ارتباط زياد كه به طور طبيعى وجود دارددر يكديگر تاثير مى‏گذارند و در اين ميان تاثير فرزندان بريكديگر و ارتباط آنها با هم به خصوص اگر همسال و هم‏جنس باشندچشمگيرتر است در سيره تربيتى امام‏على(ع)به دليل تاثير زيادتربيتى همسايگان بر يكديگر، اين عامل مورد توجه واقع گرديد وسفارش شده انسان قبل از انتخاب محل زندگى از همسايگان و وضعيت‏اخلاقى آنان تحقيق كند. آن حضرت خطاب به فرزندش امام‏حسن(ع)فرمود: «...سل عن الرفيق قبل الطريق و عن الجار قبل‏الدار; فرزندم...! قبل از طى طريق سفر از وضعيت رفيق و همسفرت‏سوال كن و قبل از انتخاب خانه درباره همسايه(وضعيت اخلاقى‏آنان) پرسش نما.»

خلاصه و نتيجه گيرى

در اين مقاله از چهار مبحث‏سخن به ميان آمد و در مبحث اول‏ابتداء به اهميت تربيت فرزندان از ديدگاه امام‏على(ع) اشاره‏گرديد سپس به ضرورت تسريع در آن پرداخته شد و آنگاه به هدف‏نهايى از تربيت فرزند كه همانا مطيع شدن آنها براى خداوند است‏اشاره شد، در مبحث دوم ابعادگوناگون تربيت انسان و انواع آن‏مورد بحث قرار گرفت و از تربيت دينى، اخلاقى، اجتماعى و جسمانى‏سخن به ميان آمد و ديدگاههاى آن حضرت درباره هر يك بيان گرديد،در مبحث‏سوم شيوه‏هاى تربيتى در سيره وكلام امام‏على(ع)مورد بررسى‏قرار گرفت و به چهار شيوه آن حضرت از جمله شيوه محبت، شيوه‏احترام به شخصيت فرزند، شيوه تشويق و تنبيه و شيوه الگويى‏اشاره گرديد و براى هريك نمونه‏هايى از سيره عملى آن حضرت بيان‏گرديد و در مبحث چهارم از عوامل تربيت‏سخن به ميان آمد و اين‏عوامل به دو دسته، عوامل وراثتى و محيطى تقسيم گرديد و در بخش‏محيطى از عوامل مهم خانواده، عامل دوستان، عامل گروهها وتشكلها، عامل قشر خاص علماء و دانشمندان و عامل همسايگان يادشده است. از بررسى سيره و ديدگاههاى تربيتى امام على(ع)به‏مقدارى كه در اين مقاله آمده نتايج زير قابل ارائه است:

1- در سيره تربيتى امام على(ع)همه عناصر يك نظام تربيتى جامع‏ارائه شده است. چرا كه هم از اهميت و ضرورت تربيت و هم ابعادگوناگون آن و هم از اهداف، شيوه‏ها و عوامل موثر در تربيت‏سخن‏به ميان آمده است و اين حكايت از جامعيت نظام تربيتى آن حضرت‏دارد.

2- از آنجا كه در سيره تربيتى آن حضرت هدف نهايى از تربيت‏فرزندان اطاعت از خداوند و رسيدن به مقام عبوديت است در نتيجه‏در توجه به ابعاد تربيتى يكسان نگريسته نشده و بلكه در سيره‏تربيتى ايشان بعد دينى و اخلاقى بيش از ساير ابعاد مورد توجه‏واقع گرديده است، چرا كه عمدتادر پرتو تربيت اين دو بعد است كه‏انسان به آن هدف نايل مى‏شود و ساير ابعاد عمدتاوسيله و ابزاربراى تربيت‏بهتر اين دو بعد است، درحالى كه در تربيت غير اسلامى‏و غربى چون هدف عمدتاتربيت‏شهروند خوب و رسيدن به رفاه مادى‏است تربيت دينى و اخلاقى نه تنها در اولويت نيست كه از سايرابعاد كمتر مورد توجه قرار مى‏گيرد.

3- على(ع)در بخش تربيت دينى مساله مراحل تربيت را به خوبى‏مورد توجه قرار داده‏اند و به ويژه در دوره كودكى تواناييها وظرفيت كودك را كاملا رعايت نموده‏اند و از اين رو در مساله نمازكه از بارزترين نمودهاى تربيت دينى است تا قبل از سن ده‏سالگى(سن تمييز)فقط سفارش به تعليم و آموزش نماز و زمينه‏سازى‏براى اقامه آن درسنين بعد نموده‏اند اما از ده سالگى به بعد براقامه نماز فرزندان تاكيد نموده‏اند، همچنين در آشنا نمودن‏كودكان به علوم اهلبيت(عليهم السلام)و عقايد حقه در روايت تعبيربه «ما ينفعهم‏» شده كه دلالت دارد در دوره كودكى، فرزندان‏استعداد فراگيرى و تعليم همه آنها را ندارند; علاوه بر اينها آن‏حضرت، در سخنى كوتاه و عميق به شيوه رفتار با كودكان در اين‏دوره اشاره نموده‏اند و فرموده‏اند: «من كان له ولد صبا» ; هركه فرزند كودك دارد بايد كودكانه با او رفتار نمايد. و همه‏اينها حكايت از توجه عميق آن حضرت به مراحل رشد و تربيت‏فرزندان دارد.

4- از آنچه در اين مقاله آمده معلوم گرديد كه از ديدگاه‏امام‏على(ع)و در سيره‏تربيتى آن حضرت خانواده مهمترين و اساسى‏ترين نقش را داراست ودر مقايسه با ساير عوامل از تاثير بيشترى برخوردار است و اين‏بدان دليل است كه اولا در تاثير عامل وراثتى فقط عامل خانواده‏موثر است و ساير عوامل محيطى نقشى ندارند; ثانيا فرزندان تاپيش از بلوغ در مجموع بيشترين بخش عمرشان در كانون خانواده‏وتحت نظارت آنان سپرى مى‏شود; ثالثا نقش الگويى والدين به ويژه‏در تربيت اخلاقى بسيار چشمگير و اساسى است و رابعا خانواده تنهاخود عامل تاثيرگذارى محيطى در تربيت فرزندان است كه زمينه سازساير عوامل محيطى است، چرا كه از طريق ارتباطات اجتماعى زمينه‏دوست‏يابى شايسته را براى فرزندان فراهم مى‏نمايند، و اين‏خانواده است كه محله مناسب، همسايه لايق، مدرسه مطلوب و... رابراى فرزندان فراهم مى‏نمايند، همچنين معلوم گرديد كه نقش پدربه خصوص در زمينه‏سازى ساير عوامل محيطى برجسته‏تر از مادر بوده‏و در مقابل در دوران جنينى و سالهاى اول تولد نقش مستقيم مادربرجسته‏تر از پدر است ولى در مجموع وظيفه و مسووليت پدر در قبال‏تربيت فرزندان سنگين‏تر و بيشتر از مادر است و به همين خاطرعلى(ع)در مواعظ و توصيه‏ها بيشتر فرزندان پسر خود را مورد خطاب‏قرار داده‏اند ومسووليت آنهارا بيشتر تذكرداده‏اند.

5- پس از خانواده عامل دوستان و همسالان بيش از ديگر عوامل‏مورد توجه حضرت واقع گرديد و اين به خاطر نقش مهم و مستقيم‏دوستان در تربيت فرزندان است، علاوه بر اين ساير عوامل مانندهمسايگان و انجمنها نيز به نحوى به عامل دوستان برمى‏گردد چون‏آنها نيز زمينه دوست‏يابى را فراهم مى‏نمايند.

6- در سيره تربيتى و ديدگاههاى حضرت على(ع)به نكاتى برمى‏خوريم كه به روشنى معلوم مى‏شود آن حضرت پيشرو در بسيارى ازنكات تربيتى بوده كه صاحب نظران امر تعليم و تربيت دنياى امروزبه خصوص صاحب‏نظران غربى سالهاى سال بعد و پس از آزمايش‏هاى مكرربدان رسيده‏اند، براى نمونه بحث تاثير وراثت و محيط كه ازكهن‏ترين مباحث تعليم و تربيت و روانشناسى است و به‏نحو شايسته‏اى‏مورد توجه آن حضرت بوده است، همچنين بحث مراحل تربيت و رشدكودك و اصولا توجه به كودك و تربيت متناسب او كه عمدتا در قرن‏نوزدهم و بيستم تحت عنوان روانشناسى رشد كودك مطرح گرديد به‏نحو دقيق و ظريفى در سيره تربيتى آن حضرت مورد توجه واقع گرديداز همه مهمتر برخى تئوريهاى روانشناسى است كه از شاهكارهاى‏روانشناسان و صاحب‏نظران امر تربيت‏به حساب مى‏آيد و سالها تاريخ‏روانشناسى و علوم تربيتى را تحت تاثير قرار داده است درحالى‏كه اينها ريشه در سيره تربيتى آن حضرت دارند، در يا تئورى‏انعكاس مشروط ( Conditionet Reflx ) اشاره نمود كه عمدتا درروانشناسى ياد گيرى مطرح مى‏شوند، بر طبق اين تئورى اساس‏يادگيرى بر انعكاس مشروط قرار دارد كه بر اثر مجاورت و مشابهت‏دوشيى‏ء با يكديگر امر يادگيرى آسان‏تر و بهتر صورت مى‏گيرد،تئورى فوق براى اولين بار توسط پاولف روسى مطرح گرديد و بعد ازآزمايشهاى مختلفى كه روى حيوان انجام داد نتيجه گرفت كه‏عكس‏العمل طبيعى يك امر در شرايط خاصى به امر مجاور آن منتقل‏مى‏شود. با كمى دقت آشكار مى‏شود كه اين تئورى به‏نحو جامع‏تر وفراگيرتر در سخنان على(ع)به عنوان يك شيوه تربيتى در بعد تربيت‏دينى مطرح شده است، بدين بيان كه حضرت على(ع)در حديث‏خود درارتباط با نشان دادن اهميت روز جمعه به عنوان روزى مقدس و بلكه‏عيد هفته فرموده‏اند: «در روزهاى جمعه براى زن و فرزندان خودمقدارى ميوه تهيه كنيد تا آنان از جمعه‏ها خاطره خوش داشته‏باشند و از آن خوششان بيايد.» و اين سخن عميق و ظريف حضرت‏گرچه در خصوص روز جمعه مطرح گرديد اما در واقع حضرت يك شيوه‏مهم رابراى تربيت دينى‏ارائه داده‏اند و جمعه به عنوان مثال ونمونه‏اى از آن است.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نهج می باشد