تربیت فرزند
در نامه 31 حضرت علی علیه السلام می فرمایند :
4 شتاب در تربيت فرزند
پسرم هنگامى كه ديدم ساليانى از من گذشت، و توانايى رو به كاستى رفت، به نوشتن وصيّت براى تو شتاب كردم، و ارزشهاى اخلاقى را براى تو بر شمردم. پيش از آن كه أجل فرا رسد،
ترجمهنهجالبلاغه(دشتى)، صفحهى 523
و رازهاى درونم را به تو منتقل نكرده باشم، و در نظرم كاهشى پديد آيد چنانكه در جسمم پديد آمد، و پيش از آن كه خواهشها و دگرگونىهاى دنيا به تو هجوم آورند، و پذيرش و اطاعت مشكل گردد، زيرا قلب نوجوان چونان زمين كاشته نشده، آماده پذيرش هر بذرى است كه در آن پاشيده شود. پس در تربيت تو شتاب كردم، پيش از آن كه دل تو سخت شود، و عقل تو به چيز ديگرى مشغول گردد، تا به استقبال كارهايى بروى كه صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را كشيدهاند، و تو را از تلاش و يافتن بىنياز ساختهاند، و آنچه از تجربيّات آنها نصيب ما شد، به تو هم رسيده، و برخى از تجربيّاتى كه بر ما پنهان مانده بود براى شما روشن گردد. پسرم درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكردهام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثارشان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شدهام، بلكه با مطالعه تاريخ آنان، گويا از اوّل تا پايان عمرشان با آنان بودهام، پس قسمتهاى روشن و شيرين زندگى آنان را از دوران تيرگى شناختم، و زندگانى سودمند آنان را با دوران زيانبارش شناسايى كردم، سپس از هر چيزى مهم و ارزشمند آن را، و از هر حادثهاى، زيبا و شيرين آن را براى تو برگزيدم، و ناشناختههاى آنان را دور كردم، پس آنگونه كه پدرى مهربان نيكىها را براى فرزندش مىپسندد، من نيز بر آن شدم تو را با خوبىها تربيت كنم، زيرا در آغاز زندگى قرار دارى، تازه به روزگار روى آوردهاى، نيّتى سالم و روحى با صفا دارى.
5 روش تربيت فرزند
پس در آغاز تربيت، تصميم گرفتم تا كتاب خداى توانا و بزرگ را همراه با تفسير آيات، به تو بياموزم، و شريعت اسلام و احكام آن از حلال و حرام، به تو تعليم دهم و به چيز ديگرى نپردازم. امّا از آن ترسيدم كه مبادا رأى و هوايى كه مردم را دچار اختلاف كرد، و كار را بر آنان شبهه ناك ساخت، به تو نيز هجوم آورد، گر چه آگاه كردن تو را نسبت به اين امور خوش نداشتم، امّا آگاه شدن و استوار ماندنت را ترجيح دادم، تا تسليم هلاكتهاى اجتماعى نگردى، و اميدوارم خداوند تو را در رستگارى پيروز گرداند، و به راه راست هدايت فرمايد، بنا بر اين وصيّت خود را اينگونه تنظيم كردهام. پسرم بدان آنچه بيشتر از به كار گيرى وصيّتم دوست دارم ترس از خدا، و انجام واجبات، و پيمودن راهى است كه پدرانت، و صالحان خاندانت پيمودهاند. زيرا آنان آنگونه كه تو در امور خويشتن نظر مىكنى در امور خويش نظر داشتند.
ترجمهنهجالبلاغه(دشتى)، صفحهى 525
و همانگونه كه تو در باره خويشتن مىانديشى، نسبت به خودشان مىانديشيدند، و تلاش آنان در اين بود كه آنچه را شناختند انتخاب كنند، و بر آنچه تكليف ندارند روى گردانند، و اگر نفس تو از پذيرفتن سرباز زند و خواهد چنانكه آنان دانستند بداند، پس تلاش كن تا درخواستهاى تو از روى درك و آگاهى باشد، نه آن كه به شبهات روى آورى و از دشمنىها كمك گيرى. و قبل از پيمودن راه پاكان، از خداوند يارى بجوى، و در راه او با اشتياق عمل كن تا پيروز شوى، و از هر كارى كه تو را به شك و ترديد اندازد، يا تسليم گمراهى كند بپرهيز. و چون يقين كردى دلت روشن و فروتن شد، و انديشهات گرد آمد و كامل گرديد، و ارادهات به يك چيز متمركز گشت، پس انديشه كن در آنچه كه براى تو تفسير مىكنم، اگر در اين راه آنچه را دوست مىدارى فراهم نشد، و آسودگى فكر و انديشه نيافتنى، بدان كه راهى را كه ايمن نيستى مىپيمايى، و در تاريكى ره مىسپارى، زيرا طالب دين نه اشتباه مىكند، و نه در ترديد و سرگردانى است، كه در چنين حالتى خود دارى بهتر است.
6 ضرورت توجه به معنويّات
پسرم در وصيّت من درست بينديش، بدان كه در اختيار دارنده مرگ همان است كه زندگى در دست او، و پديد آورنده موجودات است، همو مىميراند، و نابود كننده همان است كه دوباره زنده مىكند، و آن كه بيمار مىكند شفا نيز مىدهد، بدان كه دنيا جاودانه نيست، و آنگونه كه خدا خواسته است برقرار است، از عطا كردن نعمتها، و انواع آزمايشها، و پاداش دادن در معاد، و يا آنچه را كه او خواسته است و تو نمىدانى. اگر در باره جهان، و تحوّلات روزگار مشكلى براى تو پديد آمد آن را به عدم آگاهى ارتباط ده، زيرا تو ابتدا با ناآگاهى متولّد شدى و سپس علوم را فرا گرفتى، و چه بسيار است آنچه را كه نمىدانى و خدا مىداند، كه انديشهات سرگردان، و بينش تو در آن راه ندارد، سپس آنها را مىشناسى. پس به قدرتى پناه بر كه تو را آفريده، روزى داده، و اعتدال در اندام تو آورده است، بندگى تو فقط براى او باشد، و تنها اشتياق او را داشته باش، و تنها از او بترس. بدان پسرم هيچ كس چون رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از خدا آگاهى نداده است، رهبرى او را پذيرا باش، و براى رستگارى، راهنمايى او را بپذير، همانا من از هيچ اندرزى براى تو كوتاهى نكردم، و تو هر قدر كوشش كنى، و به اصلاح خويش بينديشى، همانند پدرت نمىتوانى باشى. پسرم اگر خدا شريكى داشت، پيامبران او نيز به سوى تو مىآمدند، و آثار قدرتش را مىديدى، و كردار و صفاتش را مىشناختى، امّا خدا، خدايى است يگانه، همانگونه كه خود توصيف كرد، هيچ كس در مملكت دارى او نزاعى ندارد، نابود شدنى نيست، و همواره بوده است،
ترجمهنهجالبلاغه(دشتى)، صفحهى 527
اوّل هر چيزى است كه آغاز ندارد، و آخر هر چيزى كه پايان نخواهد داشت، برتر از آن است كه قدرت پروردگارى او را فكر و انديشه درك كند. حال كه اين حقيقت را دريافتى، در عمل بكوش آن چنانكه همانند تو سزاوار است بكوشد، كه منزلت آن اندك، و توانايىاش ضعيف، و ناتوانىاش بسيار، و اطاعت خدا را مشتاق، و از عذابش ترسان، و از خشم او گريزان است، زيرا خدا تو را جز به نيكوكارى فرمان نداده، و جز از زشتىها نهى نفرموده است